داستان فیلم مبارزه کارگران کشتیسازی و اتحادیههای مربوطه و اعتصاب آنان را روایت میکند. زمانی که در سال ۱۹۸۰ کارگران کشتیسازی در گدانسک دست به اعتصاب زدهاند، حزب کمونیست فردی به نام نیکل را که یک خبرنگار است را به گدانسک میفرستد تا بکوشد با جستجو در زندگی سران اعتصاب نقاط ضعفی پیدا کند که بتوان علیه آنها به کار گرفت. نیکل با فرورفتن در قالب فردی همدل با کارگران مصاحبه میکند.
بلافاصله پس از اینکه روزنامهنگار برجسته لهستانی یرژی میکالوفسکی (زبیگنیو زاپاسیویچ) آخرین حضور خود را در تلویزیون ملی برای بحث در مورد کار خود داشت، زندگی او ناگهان از کنترل خارج میشود...
در پس زمینه جنگ جهانی اول، یک زن لهستانی (جادویگا بارانسکا) ازدواج آشفته خود با یک همسر خیانتکار (جرزی بینچیکی) و همچنین پیروزی ها و سختی های زندگی خود را به یاد می آورد...
“کارول بورویچکی”،یک نجیب زاده لهستانی در یک کارخانه نساجی مهندس است.او قصد دارد به همراه دوستانش که یکی یهودی و یک آلمانی هستند کارخانه ای برای خود راه اندازی کند.فیلم جستجوی آنها به دنبال ثروت را به تصویر می کشد…
در اوایل دهه هشتاد میلادی، در یک شهر کوچک لهستانی، دو قتل رخ می دهد. نحوه رسیدگی پلیس به این پرونده باعث ایجاد شک در دو روزنامه نگار می شود. این دو روزنامه نگار تحقیقات خود را آغاز می کنند و سرنخ هایی را کشف می کنند که نشان می دهد این قتل ها ممکن است به یکدیگر مرتبط باشند.