"ساموئل" از یک دختر (گلوریا) که مادرش او را ترک نموده مراقبت می کند ، تا زمانی که دیگر قادر به این کار نبود و تصمیم گرفت تا کودک را به مادرش بسپارد ، لذا به لندن جایی که مادرش کار می کرد سفر کرد ولی او را پیدا نکرد ، هشت سال بعد در حالی که ساموئل و گلوریا به یک دوستِ جداناپذیر تبدیل شده بودند سروکله ی مادر گلوریا پیدا می شود و ...
در سال ۱۶۳۸ میلادی ملکه فرانسه پسری به اسم لوئیس بدنیا می آورد که روزی بر تخت پادشاهی کشور خواهد نشست اما تنها چند نفر اطلاع دارند که ملکه چند دقیقه بعد برادر دوقلو او را نیز بدنیا آورده است اما این موضوع را از همه پنهان می کنند و پس از چندسال او را با یک نقاب آهنین در یک زندان مخفی زندانی می دارند…