در سال ۲۰۳۷، ویروسی مرگبار بشریت را در آستانه نابودی قرار داده است. این ویروس باعث ناباروری گسترده شده و به همین دلیل، برای ۲۵ سال هیچ کودکی در جهان به دنیا نیامده است. در چنین شرایطی، شرکتهای قدرتمند، دولتها را به عروسکهای خیمهشببازی خود تبدیل کردهاند. در رأس همه آنها، شرکت عظیمی به نام بیوکورپ قرار دارد که با وعدههای دروغین درباره کشف درمان، امیدهای کاذب در دل مردم ایجاد میکند.
این فیلم درباره ی یه کاراگاهی است که بر روی یک پرونده ای درباره ی یک پسر جوان کر که از خانه فرار کرده و یکی وب سایت که قبلا متعلق به یک قاتل سریالی بوده کار میکند.
گرتا (کیرا نایتلی) و نامزدش دیو (آدام لوین) از کالج با هم دوست بوده اند و با هم ترانه می سروده اند تا اینکه به نیویورک می آیند و دیو قراردادی با یک کمپانی بزرگ و مهم موسیقی می بندد. ولی جذابیت های شهرت باعث می شود که دیو خودش را گم کند و گرتا که سخت دلباخته ولی گیج و پریشان است، به حال خودش رها می شود. وقتی گرتا با دَن (مارک روفالو) آشنا می شود دنیای او زیر و رو می شود. دن مدیر موسیقی بیکاری است که بطور تصادفی گرتا را می بیند که در ایست ویلیج نیویورک، موسیقی اجرا می کند و بلافاصله مسحور استعداد کشف نشده گرتا می شود. بدین ترتیب است که با همکاری این دو ترانه محبوب یک تابستان در نیویورک سیتی ساخته می شود...
وقتی شرط بندی شما در فوتبال سی و دو بازی متوالی را باخته است، چه می کنید؟ یک مدرسه از کشتی گیران سومو ژاپنی را بخرید و آنها را به عنوان خطوط محافظ ستاره گرانقدر خود بسازید ...