سیکان، وانهدن و راکی یک شب سعی می کنند از کلوپ شبانه برنز غارت کنند، اما وانهدن مرتکب اشتباه شده است و پسر عموی دائما مست خود را دعوت می کند و او نقشه را خراب می کند...
مارکوس بانکدار عاشق میج رقصنده باله جوانی می شود که در اپرا کار می کند. برای ملاقات با او، او در آنجا کار می کند، اما ماج عاشق اسوالد برگ، ستاره بزرگ اپرا است...
فيلم با طنز جالب و ديالوگ هاي فراوان، موضوع روابط عاشقانه ميان چند زن و مرد را به چالش مي کشاند، يک جورهايي فيلم حکايت همان پند مهم هميشگي است که هرکسي بايد با آنکه مطابق طبعش است زندگي کند. برگمان با نگاهي پيچ در پيچ در اين فيلم عشق و ازدواج را در زواياي محتلف به ترسيم کشيده است