در سال 1909، ویلی بوی و عشقش، کارلوتا، پس از اینکه به طور تصادفی به پدرش شلیک کرد در یک درگیری ، فرار میکنند. با آمدن پرزیدنت تافت به منطقه، کلانتر محلی دو سرخپوست آمریکایی را هدایت می کند تا آنها را پیدا
کنند...
در یک شهر کوچک قطب شمال که با بیشترین میزان خودکشی در آمریکای شمالی درگیر است، گروهی از دانش آموزان اینوئیت پس از ورود به ورزش لاکراس زندگی شان دچار تحول میشود...
پس از مرگ مشکوک سه نفر که احتمال میرود توسط گرگها صورت گرفته باشد، مردی به نام راسل کور توسط یک خانواده استخدام میشود تا فرزند شش سالهشان را که در جنگلهای آلاسکا گم شده است، پیدا کند و…
مایا لوپز باید با گذشتهاش روبرو شود، دوباره با ریشههای بومی آمریکاییاش ارتباط برقرار کند و اگر امیدی به پیشرفت داشته باشد، معنای خانواده و جامعه را بپذیرد.
در دنیایی مملو از خدایان عجیب و غریب و هیولاهای اساطیر ژاپنی، یکی از دختران آزاده این موجود، اوناری، مصمم است که ردپای قهرمانان قدرتمند علم و دانش را دنبال کند، اما قدرت های منحصر به فرد او هنوز آشکار نشده است. آیا او برای محافظت از دهکده صلح آمیز خود در برابر حضور متجاوز "آنی" مرموز که خدایان را تهدید می کند، آنچه لازم است را دارد؟
به دنبال بازرس ارشد آرماند گاماچه در حالی که پروندههایی را در زیر سطح روستای کبک، سه کاج بررسی میکند، اسرار مدفون را پیدا میکند و با چند ارواح خودش روبرو میشود.
در آینده ای دور از انتظار، نسل بشر قدرت بینایی خود را از دست داده اند و جامعه باید راهی جدید برای ساختن، تعامل با یکدیگر، شکار و بقا پیدا کند. همه اینها زمانی که دوقلوهایی به دنیا می آیند که قدرت بینایی دارند تغییر می کند.
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.