در دههی ۱۹۹۰ در لسآنجلس، خطر در گوشهوکنار کمین میکند، پس از آنکه یک حادثهی عجیب و غریب یک پلیس مخفی را با تواناییهای ماوراءالطبیعه ترک میکند و همچنین وحشتی را آزاد میکند که باید قبل از اینکه همه چیز را نابود کند، نابود کند...
یک جعل خنده دار در مورد زوجی که به تازگی به خانه جدیدی نقل مکان کرده اند تا رابطه خود را به پایان برسانند، اما به دلیل حضور شیطانی که هر وقت سعی می کنند صمیمی شوند، در هر گوشه و کناری خطر پیدا می کنند.
پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس ۲۷ جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
فرقه های شیطان پرستی، قربانی کردن نوزادان، معاملات مواد مخدر و موارد دیگر در ترکیب با یک شرور ماکیاولیستی (ویلیام اسمیت) به دو پلیس سابق (جان دی هارت، وینگ هاوزر) خیانت می کنند...