مرد جوانی بنام «مایکل پیترسون» (تام هاردی) که بخاطر سرقت مسلحانه از اداره پست، محکوم به گذراندن ۷ سال زندان بوده است، به دنبال رفتار خشنش با نگهبانان نهایتا ۳۰ سال در بخش انفرادی زندان می ماند. در طول این مدت، مایکل پیترسون، آن پسر جوان ناپدید می شود و جای خود را به شخصیتی متضاد، بنام «چارلز برونسون» می دهد.
لنا، یک مهاجر جوان لهستانی که به عنوان نظافتچی در یک فرودگاه کار می کند، به خانه خانوادگی یک همکار دعوت می شود، که به سرعت تبدیل به شوم می شود زیرا خانواده قصد دارند او را به فرزندخواندگی بپذیرند.
به چهار راننده مست، که همگی از پیشینههای بسیار متفاوت هستند، دستور داده میشود تا در یک کلینیک توانبخشی شرکت کنند و با پیشرفت دوره، زندگیهایی که آنها را گرد هم آورده توضیح داده میشود و آینده نامشخص آنها بررسی میشود...