داستانی واقعی که در سال 1919 به وقوع پیوست. این فیلم داستان فیصل، یک شاهزاده ی نوجوان چهارده ساله ی عرب را روایت می کند که از طرف پدرش به لندن فرستاده شده است تا ماموریتی دیپلماتیک را به انجام برساند
ین فیلم درباره ی دو رابطه عاشقانه است اولین رابطه بین شاه ادوارد هشتم با والیس سیمپسون، زن طلاق گرفته آمریکایی است و دومین رابطه بین یک زن ازدواج کرده با یک نگهبان امنیتی روسیه معاصر است...
سال 1585. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...
این داستان زندگینامهای -که آنچنان معتبر نیست- مربوط به جین آستین، پیش از مشهور شدنش و روابط عاشقانهاش با یک مرد ایرلندی است که احتمال میرود منبع الهام آستین برای خلق رمانهای مشهور آیندهاش باشد.
در اواسط جنگ جهانی اول 9 سرباز انگلیسی در پی تسخیر سنگر های دشمن هستند که یک سنگر را تسخیر می کنند و همه در آنجا مرده اند به جز یک نفرکه از سربازان آلمانی هست و او را اسیر میکنند. سرباز آلمانی به آنها اخطار میدهد از اینجا برید در اینجا شیطان هست اگر نروید...
«سر ویلیام مکور دل» (گامبن) و همسرش، «لیدی سیلویا» (اسکات تامس)، زوج ثروتمند بریتانیایی، تعداد زیادی از دوستان، نزدیکان و خویشان خود را برای یک هفته شکار و استراحت، به ملک اربابی شان دعوت می کنند. تعدادی پیشخدمت زن و مرد هم مشغول پذیرایی و در ضمن شاهد ماجراهای مهمانان هستند...
در دوران ادواردین، ماریان هانیچرچ و دو فرزند تازه به سن قانونیاش، لوسی و فردی هانیچرچ، خانوادهای بیخیال و اهل خوشگذرانی هستند که در خیابان سامر در شهر روستایی ساری زندگی میکنند.
هنگامی که پروفسور جیمز ماری در حال گردآوری اطلاعات برای لغتنامهی انگلیسی آکسفورد در قرن نوزدهم میلادی است حدود ده هزار کلمه از طرف دکتر ویلیام مینور، یکی از بیماران تیمارستان برودمور دریافت میکند…