دو دوست در سفری به دنبال اشیاء جنگ جهانی دوم، به طور معجزه آسایی به گذشته و میانه نبردی در سائور-موگیلا فرستاده میشوند. آنها باید بین ماندن و کمک به سربازان یا بازگشت به زمان خود، یکی را انتخاب کنند.
اِمِلیا به طور اتفاقی یک ماهی جادویی را صید میکند که توانایی برآورده کردن سه آرزو را دارد. او دو آرزوی اولش را بیهوده هدر میدهد و حالا برای به دست آوردن دل شاهزاده خانم آنفیسا، باید از آرزوی سومش استفاده کند. اما پیش از اینکه فرصت آرزو کردن پیدا کند، ماهی جادویی به شکل انسانی به نام واسیلیاسا در میآید و به او کمک میکند تا به هدفش برسد.
پدر و پسر در پشت بام یک آپارتمان زندگی می کنند. آنها سالهاست به همراه خاطرات و مراسمهای روزمره در دنیای شخصی خود زندگی می کنند. گاهی به نظر برادر و گاهی عاشق هم می رسند. برای دنبال کردن راه پدر، "الکسی" به مدرسه نظامی می رود و...