«گيل رنارد» (دنيرو) فروشنده اي است که در زندگي شخصي و حرفه اي اش شکست خورده. او کشته مرده بيس بال است و تمام وقتش را صرف دنبال کردن بازيکن مورد علاقه اش، «بابي ريبرن» (اسنايپس) مي کند. «بابي» فصل ورزشي بدي را آغاز مي کند و تمام افتخارات به بازيکن ديگري به نام «پريمو» (دل تورو) که در همان تيم بازي مي کند، نسبت داده مي شود. «گيل» نيز براي درست کردن اوضاع، «پريمو» را مي کشد.
هنگامی که گروهی از قلدرها کتاب جادویی را که به عنوان دروازه ای بین زمین و دنیای خیالی فانتزیا عمل می کند، می دزدند، یک پسر جوان باید نظم را برقرار کند...
میشل گوسن یک نوجوان 16-17 ساله اهل کالیفرنیا می باشد که عاشق موج سواری است. با این حال، پدر و مادرش، که دو جانور شناس هستند در استرالیا مشغول کار می باشند. اما میشل که نمی توانست با آنها برود، پیش عمویش ماند و...
در فیلم جومانجی: مرحله بعدی، مشاهده میکنیم که اسپنسر بازی جومانجی را تعمیر میکند اما ناپدید شده و دوستانش هم دوباره به بازی منتقل میشوند. البته اینبار بازی ایراداتی پیدا کرده و شخصیتهای جدید، در نقش برخی از شخصیتهای قدیمی ظاهر میشوند.
داستان فیلم از یک شهر کوچک به نام واردنکلیف آغاز میشود ، جایی که اسلپی دوباره زنده شده است و قصد دارد در شب هالووین نقشههای شوم خود را عملی کند. اما در این بین چند نوجوان ماجراجو پی به نقشههای اسلپی میبرند و سعی در متوقف ساختن او و هیولاهای ترسناکش میکنند و…
داستان این سریال درباره گروهی کارمند هستندکه در شرکتی مشغول به کارند. هر یک از این افراد عیبی منحصر به فرد دارند و در راس آنها رئیس آنهاست که بیش از دیگران عیب دارد.
با وقوع کودتای ناگهانی در کشور پاکستان و تسلط ژنرالی زیرک و مکار بر این کشور و تسلیحات اتمی اش، Walter Larson وزیر امورخارجه در اتاق وضعیت اضطراری کاخ سفید، Alex Talbot مامور جزء وزارت خارجه ای که در پاکستان گرفتار شده است و Zeke Tilson خلبان جنگنده ای که به همراه یگان پروازیش بر روی ناوهواپیمابری در دریای سرخ مستقر شده است، هر کدام به دلایلی درگیر ماجرا شده و هریک به شیوه ای قصد دارند تا با مهار بحران مانع از وقوع جنگ جهانی دیگری بشوند...
داستان سریال درباره رابطه دو نفر به نامهای ویلیام ترومن و گریس آدلر است در در آپارتمانی در نیویورک سیتی زندگی می کنند. ویل وکیل است و گریس طراح داخلی...