در ماه مه ۱۹۸۴، یک راننده بیکار بستنی با دانستن راه تقلب در مسابقه "شانست رو امتحان کن" شرکت میکند و بردهای زیادی کسب میکند. اما وقتی مدیران از هدف واقعی او مطلع میشوند، موفقیتش در خطر قرار میگیرد.
آنا پس از، از دست دادن دوستش، ایزی، به گربهای که با هم نگهداری میکردند، علاقهمند میشود. اما پس از گاز گرفته شدن توسط گربه، تغییرات عجیبی در او رخ میدهد.
در طول کولاک و گیر افتادن در یک ایستگاه استراحت بزرگراهی منزوی در کوهستان، یک دانشجوی کالج کودک ربوده شده ای را پیدا می کند که در ماشینی متعلق به یکی از افراد داخل آن پنهان شده است...
وقتی یک سفینه فضایی مرموز روی زمین سقوط میکند، یک زن جوان و گروهی از سربازان تاکتیکی به کشفی سرنوشتساز میرسند که آنها را رو در رو با بزرگترین تهدید سیاره زمین قرار میدهد.