داستان مردی جوان به نام آرتور (چارلی هونام) را روایت میکند که باید برای حضور در صحنه های نبرد آموزش و تعلیم ببیند ولی برای رسیدن به این هدف، در ابتدا باید راه سرنوشتش را پیدا کند. پس از سالها تلاش و کوشش، سرنوشت او را لایق دانسته تا آرتور شمشیر افسانه ای را که در سالها درون سنگ خفته است بیرون بکشد و به ظلم و ستم پایان دهد...
داستان در دو مکان متفاوت روایت میشود: مزارع دِوُن و میدانهای نبرد فِلاندِرز در طول جنگ جهانی اول. دو برادر در حالی که با کشمکشهای زندگی خانوادگی، فشار جنگ، و چالشهای شجاعت و ترس روبرو هستند، هر دو عاشق یک دختر میشوند.
در خانه ای برای موسیقی دانان بازنشسته، سالانه کنسرتی برگذار میشود،این کنسرت برای جشن گرفتن تولد “وردی”ـه، و از بد ماجرا این دفعه توسط 2 نفر به گند کشیده میشه ...
در مواجهه با دشمنان بی امان و ورشکستگی ناگهانی، یک سرمایه دار املاک و مستغلات آتلانتا زمانی که امپراتوری او شروع به فروپاشی می کند، باید راه خود را به اوج بازگرداند.