تورا سان از سفرهای خود در سراسر ژاپن نزد خانواده اش در توکیو برمی گردد تا عمویش را در حال بهبودی از یک بیماری بیابد. پس از شروع یک دعوای خانوادگی، او به جاده باز می گردد و قسم می خورد که دیگر برنمی گردد. او با تومکیچی، جوانی گیج و بی تجربه دوست می شود که به تورا سان بسیار فکر می کند...
رن آمامیا قراره که برای سال دوم دبیرستانش به آکادمی شوجین در شهر توکیو انتقالی بگیره. طی یکسری اتفاقات، پرسونای اون بیدار میشه، و او همراه دوستانش گروه “دزدان متشخص قلب ها” را تشکیل میدن که با دزدیدن منبع خواسته های فاسد افراد بزرگسال، قلب آنها را پاک کنند. در همین زمان، جرم های عجیب و غیرقابل توضیحی یکی پس از دیگری اتفاق میوفتن.
نیلز هولگرسان (به انگلیسی: Nils Holgersson) پسری ۱۴ ساله و روستایی از خانوادهای کشاورز است. او دربرابر همنوعان خود تنبل و بیاعتنا بود. در اوقات فراغتش از اذیتکردن حیوانات مزرعهشان لذت میبرد. یک روز وقتی که خانوادهاش به کلیسا رفته بودند و او را در خانهٔ تنها گذاشته بودند تا قسمتهایی از انجیل را حفظ کند به وسیلهٔ تور یک تومته (به انگلیسی: Tomte) را گرفت. تومته به نیلز پیشنهاد داد تا در قبال آزادیاش یک سکه بزرگ طلا به او بدهد ولی نیلز این پیشنهاد را قبول نکرد و تومته او را تبدیل به یک تومته کرد که باعث شد نیلز کوچک شود و بتواند با حیوانات صحبت کند. حیواناتی که از دست نیلز عصبانی بودند و از اینکه او به اندازهٔ آنها شدهاست خوشحال بودند و آمادهٔ انتقامگرفتن از او بودند. هنگامی که این اتفاقها افتاده بود، دستهای از غازهای وحشی برای کوچکردن در حال پرواز بر روی مزرعه خانوادهٔ نیلز بودند در همین حال یکی از غازهای مزرعه به نام مورتن تلاش میکرد تا به غازهای وحشی ملحق شود. نیلز تصمیم گرفت با دوست جدیدش که همستری به نام کاروت بود با پریدن بر پشت مورتن از مزرعه فرار کند و به غازهای وحشی که برای فصل تابستان در حال پرواز به لپلند بودند ملحق شود. غازهای وحشی که از ملحق شدن یک پسر و یک غاز اهلی به خودشان خوشحال نبودند سرانجام آنها را قبول کردند. نیلز در این سفر با ماجراهای زیادی و شخصیتهای مختلفی روبهرو شد و یاد گرفت که به دیگران کمک کند و خودخواه نباشد. او در طول سفرش فهمید که اگر ثابت کند که بهتر شدهاست ممکن است تومته او را به اندازه و حالت واقعیاش برگرداند…