وقتی دو دوست سادهاندیش به نام های ژان گاب و مانو ، مگس غولپیکری را پیدا میکنند که در صندوق عقب یک ماشین گیر افتاده است، تصمیم میگیرند آن را آموزش دهند تا بتوانند پول زیادی به دست آورند....
دو بازیگر سی و چند ساله فرانسوی به صورت اتفاقی تصمیم می گیرند تا شهر را ترک کرده و به یکی از روستاهای دور افتاده در گرینلند سفر کنند ، طولی نمی کشد که دوستی آن ها مورد چالش قرار می گیرد و ...
در آغاز تابستان، آگات به مونتروی فرانسه، خانهی خود، بازگشته است. او در تلاش است تا با مرگ همسرش کنار بیاید و به فعالیت حرفهای خود در حوزه کارگردانی سینما ادامه دهد. با این حال، با ورود غیرمنتظره یک زوج ایسلندی، یک شیر دریایی و همسایهای که آگات همیشه به او علاقه داشته اما هرگز رابطهای با او نداشته است، آگات نیروی لازم را برای از سر گرفتن زندگیاش پیدا میکند.