دختر جوانی به نام هدر به دلیل بروز بیماری خانوادگی، مجبور به زندگی محجوب و خودپرستانهای در حومهی شهر کوچکی میشود. اما هنگامی که او عاشق جانی، یک اسکیتباز جذاب و پردردسر میشود، این رابطه با روح و روان هدر درگیر میشود و هدر باید با حفظ این رابطه، با شکستن تابوهای خود، با حیوان درون خود کنترل پذیر باشد...
یک افسر پلیس مدت کوتاهی پس از اینکه یک بیمار را به بیمارستانی مشکوک تحویل میدهد، شروع به تجربه رویدادهای ترسناک و عجیبی میکند که بنظر می آید به گروهی از شخصیت های نقاب دار مرموز ربط دارد...
"لوک" مردی که دچار اوتیسم است به همراه پدر بزرگ و مادربزرگش زندگی می کند.او وارد دنیایی می شود که هیچکس از او توقعی ندارد اما او می خواهد برای خود شغل و عشقی واقعی بدست بیاورد...
بعد از اینکه بیماری گسترش پیدا می کند و به بیشتر مردم منتقل می شود، نظم جامعه بهم می خورد و جان سالم بدر برده ها در کمپ های مختلف برای بقا مبارزه می کنند. در این میان که تعداد خونآشام ها در حال افزایش است، دکتر لوتر باید هر چه سریع تر متوجه شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است، در حالی که فاین روز به روز قدرتمندتر می شود تا در نهایت تبدیل شود به رهبر جامعه زیرزمینی خونآشام ها.