Mia Bendixsen

سخنان تند و تیز یک پانک راک نوجوان بداخلاق، او را به شهرت ملی رساند...

یک بازرس بهداشت دولتی اعزام می‌شود تا خسارتی را که یک شرکت چوب‌بری به بخش‌هایی از جنگلی که بومیان آمریکایی ادعای مالکیت آن را دارند، ارزیابی کند، و با وحشت واقعی ویران‌کننده در جنگل روبرو می‌شود...

"آلیس"بیش تر وقتش را به میانجی گری میان شوهر عبوسش، "دانلد هایت"، و پسر یازده ساله ی بازیگوش شان "تام" می گذراند. تا این که "دانلد"در سانحه ای کشته می شود و "آلیس" تصمیم می گیرد به دنبال آرزوی دیرینش، خوانندگی، برود.