شب سال نو است. "دیوید" مردی الکلی به همراه دو دوست خود در گورستان نشسته و درباره دوستش "جرج" صحبت می کنند. "جرج" با او درباره افسانه ای صحبت کرده که آخرین فردی که در یک سال بمیرد باید تا انتهای آن سال "کالسکه ارواح" را رانده و روح کسانی را که می میرند جمع آوری کند. "دیوید" آخر شب بر اثر حمله قلبی از دنیا می رود و...
"گوران" نوزده ساله پس از پایان تحصیلاتش، برای خوشگذرانی به مزرعه عموی خود "آندر" می رود. تابستان از راه رسیده و کارهای زیادی در مزرعه برای انجام دادن وجود دارد، اما برای یک دانشجوی شهری مناسب نیستند...
در یکی از خیابان های باریک شهر قدیمی استکهلم، هتل سیتی واقع شده است. در آن شخصیت های مرموزی مانند "گریون" ، "بلومن" و دیگران زندگی می کنند. بازرس پلیسی به نام "گورانسون" در حال تعقیب سارق جواهراتی به نام، "الماس دزد" است...