داستان درباره ی کارمند صبوری به نام “سیمون جیمز” که تحت تسلط همه از جمله عشقش “هانا” است؛ زندگی ناچیز “سیمون” در حال نابودی است زمانی که “جیمز سیمون” را ملاقات می کند، مردی که دقیقا از لحاظ ظاهری شبیه اوست ولی شخصیتش کاملا خلاف اوست.
یک پسر و یک دختر به شهر کوچکی وارد می شوند.یکی برای تعطیلات و دیگری برای دیدن معشوقش به آنجا رفته اند.آنها روزهایی بسیار زیبا و رویاگونه را به هم می گذارند و...
فیلم برداشتی از رمان "داستایوفسکی" بوده و در هلسینکی اتفاق می افتد.یک کارگر کشتارگاه مردی را به قتل رسانده و مجبور می شود با عواقب این کارش زندگی کند...
راسکولنیکوف، دانشجوی سابق حقوقی فقیر، یک گروبان قدیمی خواهرش را میکشد، شاید برای پول، شاید برای اثبات نظریهای در مورد فراتر از قانون بودن. او از طریق روش های عادی مورد توجه پلیس قرار می گیرد ,...
یک نقاش جوان به طور تصادفی در حال خودکشی در پاریس است. به تدریج ، او متوجه می شود که به معشوقش قول داده که آن شب او را روی پل ملاقات کند ، و او نتوانست حاضر شود طی دو شب آینده ، ژاک عاشق او می شود...
زنی جوان دست به خودکشی زده و هیچ توضیحی برای همسر داغدارش به جای نمی گذارد.فیلم از طریق فلشبکها نشان می دهد آنها چگونه با یکدیگر آشنا شده،ازدواج کرده و در نهایت زن چگونه در القای شیوه زندگی خود به همسرش ناموفق می شود و...
پس از بازگشت شاهزاده میشکین به سن پترزبورگ از پناهندگی در سوئیس ، او توسط آگلاای جوان دوست داشتنی ، دختر پدری ثروتمند فریب می خورد. اما عمیق ترین احساس او برای ناخواسته ، نستازیا است. انتخاب هایی که همگی مجبور به انجام آنها هستند منجر به تراژدی بزرگی می شوند.
"ماریو" مردی خجالتی و تازه وارد به لیورنو،با زنی گریان بر روی یک پل به گفتگو می نشیند.آن زن،"ناتالیا" سالهاست که منتظر بازگشت عشق خود است.به مدن سه شب او با "ناتالیا" همراهی می کند،با او می رقصد و سرگرمش می کند.او عاشق می شود اما آیا می تواند "ناتالیا" را از گذشته اش جدا کند...
یک کهنه سرباز ژاپنی که پس از جنگ دچار مشکلات روانی شده به جزیره پوشیده از برف کامدا سفر می کند، جائی که درگیر یک مثلث عشقی با بهترین دوست و زنی بدنام می شود...
بزرگترین شاهکار جهان اثر فئودور داستایوفسکی، شاهزاده میشکین از کلینیک روانی سوئیس باز می گردد تا با دنیای پر زرق و برق سنت پترزبورگ روبرو شود. میشکین خود را در گرداب دسیسه می بیند.