Yukiko Todoroki

یک قاتل با استعداد ذاتی پس از رسیدن به شهر کوبه شاهد مرگ مردی میشود که ...

كيوتو ، سال 1882. « سانشيرو سوگاتا » ى جوان ( فوجيتا ) براى يادگيرى فنون رزمى مريد شخصى به نام « شرگورو يانو » ( اوكوچى ) می‏شود كه شكلى جديد از جوجيستو به نام جودو را بدعت گذاشته است.

یک شمشیرزن انتقام‌جو به دنبال مردان شیطانی می‌رود که مادرش را به قتل رساندند...

یک رئیس یاکوزا که از باندهای جنایتکار ژاپن هستند به سفری سه ساله رهسپارمیشود و هرجا دردسر میبیند به سمت آن میرود ...

ریوجی، رئیس جدید قبیله قدرتمند اوشیما-موراتا یاکوزا با یک رقیب شیطانی روبرو می شود...

یک کهنه سرباز جنگ با یک رئیس اوباش درگیر می شود. وقتی ریوجی از جنگ برمی گردد، خود را در اثر مرگ یک دوست قدیمی - پسر کیومیا، پادشاه جنایتکار - در هم می بیند. مرگی که ریوجی در آن احساس مسئولیت می کند...

ریوجی اوشیما، یک قمارباز است که سایگا را در دفاع از خود می‌کشد و خود را برای رهبری مردان ناتوان می‌داند، در معبدی با خودش خلوت می‌کند تا تاوان اعمالش را جبران کند....

دکتری در منطقه مرزی منچوری چین در دهه 1930 به دلیل شرایطی مجبور شد کنترل شرکت قدرتمند قراردادی اوشیما را در دست بگیرد...

یک زن سالخورده دانشگاهی برای تحصیل در حالی که در خانه ثروتمند تاشیرو به عنوان معلم دخترش کار پیدا می کند، وارد توکیو می شود، در حالی که دو برادر برای جلب توجه او رقابت می کنند....

زوجی با بلاتکلیفی روی پلی در آساکوسا ایستاده اند. تسوتائه و یوشیجی با سوار شدن به اتوبوس برای سوکیشیما و پیاده شدن در سوزاکی، اعتماد به نفس و اشتیاق خود را نسبت به آینده خود از دست داده اند. در سراسر پل، تابلوی بهشت سوزاکی را می بینند، منطقه ای با چراغ قرمز که زمانی تسوتائه به عنوان یک فاحشه کار می کرد...

سوگاتا برای اثبات برتری خود در جودو، در مسابقه‌ای مقابل حریفان غربی بازمی‌گردد.