داستان در مورد دختری پریشان است که با مردی به نام لوسیفر (یک فرشتهی راندهشده) ملاقات میکند. لوسیفر به او کمک میکند تا بر مشکلاتش غلبه کرده و راه خود را بیابد، اما شرط این کمک، قتل یک واعظ مشهور تلویزیونی آمریکایی است.
سوتلا، بیوهای که اخیراً شغل خود را از دست داده، در مرز بلغارستان و ترکیه زندگی میکند. پناهندگان زیادی در روستای او به دلیل موقعیت مکانیش وجود دارد. یک روز او با پناهنده ای از آفریقا آشنا می شود و زندگی او را تغییر می دهد...
"موت" پس از سپری کردن مدتی در زندان را به جرم قتلی اشتباه، با قید وثیقه آزاد می شود. او که درست پیش از کودتای سال 1944 بلغارستان زندانی شده است، اکنون خود را در دنیایی جدید و بیگانه صوفیه دهه 60 می بیند و...