پدر به عنوان یک لامپ روشن می شود، دختر بزرگتر قدرت فوق العاده ای دارد، دختر کوچکتر می تواند نامرئی باشد، مادربزرگ شناور است و پسر فوق العاده باهوش است. قطعا این خانواده اهل دنیای دیگری هستند.
یک مرد جوان به طور ناگهانی درمییابد که استعداد درمان افراد را دارد. او سعی میکند که این استعداد کشف شده را درک بکند و در همین حال با یک کودک سرطانی آشنا میشود که راه را به او نشان میدهد و…
وضعیت زندگی مانولو بحرانی شده است، ازدواج او در حال فروپاشی میباشد، رابطه خوبی با دو فرزندش ندارد و از کار یکنواختش تنفر دارد. با این حال وقتی آنتونیو، یک بیمار 15 ساله سرطانی وارد زندگی او می شود همه چیز تغییر می کند...