این فیلم در واقع ادامهای بر «ویشههراد: فیلم» است. در این قسمت، لاوی که با اشتیاق منتظر بود به خارج از کشور برود، با بدشانسی روبهرو میشود. پروازش به انگلستان با شکست مواجه شده و او به جای مقصد اصلی، بهطور غیرمنتظرهای در تیم افکی اسمرکوف که در یک منطقه روستایی قرار دارد، فرود میآید. این سفر غیرمنتظره، با اتفاقات غافلگیرکنندهای همراه است که یکی از آنها، کشف رازی پنهان در یک توالت عمومی است.
سارا به عنوان دستیار در ستاد ارتش در پراگ کار میکند. او زنی جذاب است که مردان جوان دور و برش را گرفتهاند، اما شریک زندگی ندارد. وقتی او با مارتینِ دلربا و جذاب آشنا میشود، بالاخره عشق زندگیاش را تجربه میکند.
میکی چرناک، پسری اهل تلگارت، به ریاست باندهای مافیایی رسید و فردی محترم در این عرصه گشت. اما این جایگاه برای چرناک کافی نبود؛ او رویای حکمرانی بر تمامی اسلواکی و تبدیل شدن به بزرگترین رئیس مافیا را در سر میپروراند. با این وجود، مسیر صعود او به قدرت، مسیری پر از خیانت و جسدهای قربانیان بود. نکتهای که چرناک از آن غافل ماند، دست کم گرفتن نیرومندترین شبکه مافیایی تاریخ اسلواکی، یعنی سیاستمداران و سازمان اطلاعات مخفی آنها بود.
خولیو لاویکی، فوتبالیستی با شخصیتی فراموشکار، پس از گذشت یک سال از آخرین حضورش، در حال پیشرفت در هر دو زمینه زندگی شخصی و حرفهای است. او با تیم خود، ویسههراد، توانست به لیگ بالاتر صعود کند.
داستان تکان دهنده یک مرد با استعدادهای فوق العاده که در پس زمینه رویدادهای دهه پنجاه توتالیتر قرار دارد. جان میکولاسک، یک گیاه شناس، عمر خود را به مراقبت از بیماران اختصاص داده است با وجود موانع بزرگی که در زندگی شخصی و عمومی خود با آنها روبرو بوده است. او که در آغاز قرن بیستم متولد شده است، شهرت و محبوبیت زیادی به دست می آورد به خاطر تشخیص و درمان بیماران با استفاده از گیاهان. او نه تنها مردم فقیر را درمان می کند، بلکه بسیاری از افراد مشهور و قدرتمند، از جمله رئیس جمهور چکوسلواکی، آنتونین زاپوتوکی، را نیز به عنوان بیمار خود دارد. اما...