در قرن 19 میلادی مهندسی اهل کشور سوئد به نام "اندری" به عنوان اولین مردی که با به قطب شمال می گذارد، همراه دو دوستش سفری را با یک بالن هیدروژنی به آغاز می کنند. آنها سفرشان را از مجمع الجزایری در شمال نروژ آغاز می کنند اما بعد از آن هیچ خبری از آن سه نفر نمی شود...
«اوا» (اولمان) که با همسرش «ويکتور» (بيورک) در خانه ي دورافتاده اي يک کشيش در نروژ زندگي مي کند و به تازگي پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتي در مي يابد مادرش «شارلوت» (برگمن) پيانيست نامدار،عزادار محبوبش است، او را براي مدتي نزد خود دعوت مي کند…
یک پسر 8 ساله سوئدی با وجود نیت خوب همیشه دچار مشکل می شود و پس از آن در یک آلونک محبوس می شود. او در مزرعه ای با مادر، پدر، خواهر، خدمتکار، بهترین دوست کشاورز و یک پیرزن زندگی می کند...
"ماریا" بالرینی 28 ساله و تنها است که دفترچه خاطراتی از طریق پست دریافت می کند.او به جزیره ای در نزدیکی استکهلم می رود جائی که با اولین عشقش "هنریک" برخورد کرده است.30 سال پیش او که برای گذراندن تعطیلات تابستانی اش در حال سفر بود با او آشنا می شود و هر دو عاشق یکدیگر می شوند...