یک روزنامهنگار و مدیر اجرایی شرکت نفت در جریان ساخت خط لوله دسترسی داکوتا که از منطقه حفاظتشده ای در داکوتای شمالی میگذرد، در دو طرف دعوا قرار میگیرند...
هنگامی که اختلال و حمله عصبی سبب میشود تا یک پدر و مادر (نیکلاس کیج و سلما بلیر)، دچار مشکلات روانی شوند، دختر نوجوان و پسر کوچکشان بایستی تا یک 24 ساعت دیوانهوار را تحمل کرده و از دست آنها نجات پیدا کنند…
یک گروه بزرگ از مشتریان کتابخانه مرکزی که بیشتر آنها بی خانمان هستند، در طول یک جبهه ی سرد وحشیانه و شدید که در حال رسیدن به شهر سینسیناتی واقع در اوهایو می باشد، متوجه می شوند که تمام پناهگاه های اضطراری پر شده اند. به علت نزدیک بودن جبهه ی سرد، این گروه که توسط مردی به نام جکسون رهبری می شود تصمیم می گیرند تا در زمان بسته شدن از این کتابخانه ی عمومی بیرون نروند و در انجا پناه بگیرند. همچنان در انجا بمانند. اما در ادامه، حرکتی که در ابتدا به عنوان یک اعتصاب و اشغال به دور از خشونت و همچنین یک نافرمانی مدنی شروع شده بود، به سرعت با پلیس ضد شورش محلی مواجه می شود. در این میان، پلیس ضد شورش نیز به وسیله ی یک مذاکره کننده ی بحران بسیار جدی و یک وکیل منطقه ای زرنگ و دانا که جاه طلبی های سیاسی بزرگی دارد، رهبری می شوند. تمام این ها در حالی است که دو کتابدار این کتابخانه در میان این دو گروه گیر افتاده اند…
داستان در شب هالووین در جریان میباشد و دربارهی گروهی از دوستان جوان است که وارد یک خانهی خالی از سکنه میشوند تا کمی ماجراجویی کنند. اما آنها خبر ندارند که در این خانه رازهای تاریکی وجود دارد و به زودی اتفاقات ترسناکی رخ میدهد و...