دو اسکیت باز روی یخ (کریستی کارلسون رومانو، راس توماس) در حالی که رویای افتخار المپیک را در سر می پرورانند، رابطه ای همراه با عشق و نفرت برقرار می کنند...
زنی معتقد است با همسر آینده خود آشنا شده است، زیرا او را در رویاهای خود دیده است. آنها به سرعت با هم ازدواج کرده و به خانه مرد در شهر بازمی گردند. زن بر روی هر کسی که می بیند تاثیر عمیقی گذاشته و او را در زندگی و عشق خود راهنمایی می کند...
یک زوج که به تازگی ازدواج کرده اند به خانه عمه مرده زن میروند. طولی نمیکشد که اتفاق های عجیبی رخ میدهد، وقتی مستاجرین و کارکنان عمارت قصد ترک آنجا را ندارند و این دونفر در مخمصهای مرگبار قرار میگیرند...
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...