سیندی می فهمد خانه ای که در آن زندگی می کند، توسط روح یک پسر بچه نفرین شده است و حالا بایستی دریابد که چه کسی و چرا او را کشته. در همین حین موجودات فضایی هم در حال تسخیر دنیا هستند و او باید جلوی آنها را هم بگیرد و…
وینسنزو کورتینو مرد جوانی است که پسر یک پستچی سیسیلی است، بسته ای را برای پدرش می آورد و بطور تصادفی چیزی را می بیند که نباید می دیده است. او بطور قاچاقی از شهر خارج می شود و …….
وقتی "لوری" متوجه می شود پسر کوچکش "روبی" مبتلا به صرح است، ابتدا به تصمیم پزشکان مبنی بر کنترل کردن بیماری اعتماد می کند. اما با وخیمتر شدن حال پسرش، او نا امیدانه تحقیقات خود را برای پیدا کردن راه درمانی موثر شروع می کند و...
مأموريتي براي آزادسازي گروگان هاي امريکايي از زنداني در يک کشور خاورميانه که «صدام حسين» (هيلوا)، ديکتاتور ديوانه بر آن حاکم است، با شکست مواجه مي شود. رئيس جمهور دستور اعزام گروهي را براي آزادسازي گروه قبلي مي دهد و به توصيه مشاورانش، «تاپر هارلي» (شين) را براي اجراي اين مأموريت انتخاب مي کند...
فرمانده «جيمز بلاک» (دان)، «تاپر هارلي» (شين) را که سالهاست به دليل مشکلات رواني، دور از اجتماع و نزدي قبيله اي بومي زندگي مي کند فرا مي خواند تا عضو يک گروه پرواز نخبه با مأموريتي ويژه شود...
«دکتر آلبرت ماينهايمر» (گريفيتس)، متخصص انرژي خورشيدي، قرار است يک برنامه ي جديد انرژي ملي را راه اندازي کند، ولي «کوئنتين هاپسبرگ» (گولت) همراه با ميليونرهاي ديگر توطئه چيده اند «ماينهايمر» را ساکت کنند تا از منافع انرژي اتمي شان دفاع کنند. «ستوان فرانک دربين» (نيلسن) نيز وارد صحنه مي شود تا اين توطئه را خنثي کند.
«آکيم» (مورفي)، شاهزاده ي افريقايي به دختري که پدرش برايش در نظر گرفته، علاقه اي ندارد و همراه دوستش، «سمي» (هال) به امريکا مي رود. او در آن جا شيفته ي دختري به نام «ليزا»(هدلي)مي شود و به اتفاق سمي،با هويت بدلي، نزد پدر اليزا شروع به کار مي کند.
در سال 1941 در شهری کوچک یک جفت دوقلو ، در بیمارستانی در یک شب به دنیا می آیند. یک جفت آنها متعلق به خانواده ثروتمند و دیگری متعلق به خانواده ای بسیار فقیر است. و یک پرستار خواب آلود اشتباهاً آنها را عوض کرده و ...
"نیک ریورز" خواننده خوش چهره راک اند رول آمریکایی است که در حین اجرای برنامه در آلمان شرقی عاشق زنی زیبا می شود و درگیر گروه مقاومت فرانسه برای نجات یک دانشمند می شود...
«تد استرایکر» که هنوز به دنبال تنها عشق زندگی اش، «الین» است به دنبال او به یک سفر هوایی تن می دهد. الین به عنوان مهماندار در هواپیما کار می کند و از طرفی دیگر نمی خواهد با تد رابطه ای داشته باشد. اما وقتی همه خدمه هواپیما با غذای مسموم بیمار می شوند، همه امید ها به تد است که سابقا خلبان بوده، اما از پرواز می ترسد…
نیویورک، سال 1934. «آنجلو پرولونه» (استالون) به پدر در حال مرگش (داگلاس) قول می دهد بزهکاری را کنار بگذارد و آبروی از دست رفته را به خانواده اش بازگرداند. اما تلاشش در این زمینه، هم برای هم پالکی هایش و هم برای «وندتی» (رومانوس)، گنگستر گروه رقیب، یک معماست. پلیس هم با تصویر جدیدی که «آنجلو» می خواهد از خود ارائه دهد، مجاب نشده...