«ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...
در قرن هجدهم، "شرکت مسافرتی هنرهای منظره" متشکل از Tyrant، Lady Leonarde، Serafina، Isabella، Leandre، Zerbina، Matamore و Pulcinella هنگام سفر به پاریس در هوای بد گم می شود. آنها قلعه ای را می بینند و از خدمتکار پیترو می پرسند که آیا می توانند شب را بگذرانند. آنها به زودی متوجه می شوند که قلعه ویران شده متعلق به نجیب زاده ویران شده ژان لوک است
مارکو ونیئری یک جوان ایتالیایی-آمریکایی است که در نیویورک زندگی می کند. او متوجه می شود که برادرش، یکی از تروریست های بدنام، بعد از فرار از ایتالیا در آمریکای جنوبی دست به خودکشی زده است. او برای شناسایی جسد و بازگرداندن آن به خانه به کلمبیا سفر می کند اما به جای یافتن برادرش با کابوسی وحشتناک و خشونت آمیز روبرو می گردد...
یک معلم و یک سرایدار مدرسه در مناطق روستایی ایتالیا گم می شوند. آنها خود را در اواخر دهه 15 میلادی پیدا کرده و با "لئوناردو داوینچی" ملاقات می کنند و...