کیارا در نمایش تئاتر رقصی که به دیونیسوس، خدای یونان باستان، اختصاص داده شده و در آن، او انسان ها را به دلیل عدم ایمان به قدرت الهی اش مجازات می کند، به عنوان تکنسین نورپردازی کار می کند. پدرش، ویتوریو، به بیماری سختی دچار می شود که به نظر کیارا، نوعی مجازات الهی است. این موضوع، کیارا را با یکی از بنیادی ترین و جهان شمول ترین مسائل بشری روبرو می کند؛ مسئله ای که انسان ها در هر زمان و مکانی با آن دست و پنجه نرم می کنند.
داستان در دنیای فاسد هنر معاصر شهر نیویورک اتفاق می افتد. جان کاپلان ، فروشنده هنر و مایکل روبینو ، رئیس بی رحم مافیای نیویورک ، برای پول ، هنر ، قدرت و عشق مبارزه می کنند...
زن جوانی با گذشتهای تاریک، عهد میبندد که وارد کاپوت راهبه شود و شروع به پیشبینی قتلهایی میکند که به نظر میرسد مربوط به نقاشیهای کاراواجو باشد...
در یک روستای یونانی در تابستان 1969، پنج نوجوان مشتاق کشف عشق و همچنین دنیای در حال تغییر اطراف خود هستند. بچه ها سوگند یاد می کنند: پول کافی پس انداز کنند تا بتوانند از اورانیا دیدن کنند و با اسرار عشق آشنا شوند...
زنی (ماریا گرازیا کوسینوتا) که از شوهر زن باز خود (الساندرو پرزیوسی) ناراحت است، به یک ویلا پناه می برد و دوباره با یک معشوقه سابق (خواکین کورتس) ارتباط برقرار می کند...
«سر رابرت کينگ» (کالدر) غول نفتي، بر اثر يک سوء قصد در ستاد مرکزي M16 مي ميرد. به هنگام خاک سپاري «کينگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات مي کند که قبلا يک بار تروريستي به نام «رنار» (کارلايل) او را ربوده است. خيلي زود «M» (دنچ)، رئيس «باند» او را براي محافظت از «الکترا» و شناسايي قاتل «کينگ» به قفقاز مي فرستد.
در اوایل دهه 1960، یک مادر مجرد سیسلی با یک راننده کامیون ازدواج می کند. وقتی همسرش هنگام قاچاق یک شی عتیقه دستگیر می شود، او عاشق پسرخوانده خوش چهره اش می شود...
«ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...
مائوریتزیو، کوچک، بی پروا و پر انرژی، در فقیرترین حومه رجیو کالابریا بزرگ شده است ، با مرغ های کینه توز بحث می کند، با الاغ های خردمند صحبت می کند و برای رویای خود می جنگد...
آلیس که پس از از دست دادن شغل رویایی خود در تبلیغات ناامید شده است، یک وبسایت نه چندان مطرح را به همراه سه دوست خود راه اندازی می کند. با موفقیت از روز اول، شرکت آنقدر سریع گسترش مییابد که زنان زیادی را مجاب می کند تا روابط خود را با خانواده متعادل سازند...