مارتا سیزده ساله اخیراً به همراه مادر و خواهر بزرگترش به جنوب ایتالیا نقل مکان کرده است و برای یافتن جای خود تلاش می کند و بی قرار مرزهای شهری ناآشنا و تعلیمات کلیسای کاتولیک را آزمایش می کند...
مائوریتزیو، کوچک، بی پروا و پر انرژی، در فقیرترین حومه رجیو کالابریا بزرگ شده است ، با مرغ های کینه توز بحث می کند، با الاغ های خردمند صحبت می کند و برای رویای خود می جنگد...
مارچلو یک آرایشگر حیوانات است که در شهرستانی در حومهی روم زندگی میکند. او گذران روزهایش را بین کار کردن در آرایشگاهش و محبت به فرزندش تقسیم میکند. اما هنگامی که مارچلو تصمیم میگیرد کمی پول بیشتر بدست آورد ، با مردی مرموز به نام سیمونچینو آشنا میشود. یک بوکسور سابق و خشن که با دزدی باعث ایجاد وحشت در محله شده است و…
دومینیک بردسی، مردی میانسان، داستان رابطه اش با برادر دوقلویش توماس، که به اسکیزوفرنی مبتلاست، را روایت کرده و از تلاش هایش برای آزاد کردن او از تیمارستان می گوید.