Jerry Hayes

رادنی پس از بستری شدن در آسایشگاه درمانی «سِیج»، تحت مراقبت پرستاری بدطینت به نام «لُو» قرار می‌گیرد. با این حال، انگیزه‌اش برای بهتر بودن و کمک به خانواده و دوستان جدیدش، او را وامی‌دارد تا علیه این نگهبان عبوس شورش کند و همین موضوع، برایش مشکلات بیشتری به وجود می‌آورد.

یک نوجوان ویرانگرمدام خود را به دردسر می اندازد ، بنابراین پدرش او را به یک شهر کوچک منتقل می‌کند. اما این شهر کوچک یک راز مرگبار دارد....

رابطه‌ی مخفیانه یک زن ، با آمدن عشق وسواسی اش ، و نفوذ به هر بخش زندگی اش، برای او دردسر ساز می شود …

کولت لایف استون پسری است که در حال گرفتن گواهینامه خلبانی خود است و او باید مادرش را نجات دهد و به سگی کمک کند .

دو زن جوان که یکی از آن ها "آماندا" نام دارد، خود را در موقعیتی خطرناک قرار می دهند. هنگامی که تمام سرنخ های این رویداد از بین می رود، همه چیز عوض می شود و "آماندا" از قربانی به متهم حادثه تبدیل می شود. پدر "آماندا" تصمیم می گیرد که وضعیت را بررسی کند و بزودی متوجه می شود که مسئله از آن چیزی که در ابتدا پیش بینی کرده بود، بسیار بزرگتر است. برای حل و فصل شدن این قضیه، شاهد مبارزه ای میان خیر و شر خواهیم بود …