مردی وقتی قرار است به خانواده ترسناک دوست دخترش معرفی شود بهترین دوستش را همراهی می کند، خانواده ای که معلوم می شود حتی از آنچه انتظار می رود وحشتناک تر است...
"زهرا" دختر 18 ساله پاکستانی که در بلژیک زندگی میکند خیلی با خانواده اش صمیمی است تا اینکه والدینش از او میخواهند به رسم و رسوماتشان احترام بگذارد و همسری برای خود انتخاب کند. اما "زهرا" سبک زندگی غربی را دوست دارد و نمیتواند به سنت خانواده اش پایبند باشد، و همین مسئله موجب می شود تا او از برادر و محرم رازهایش "امیر" کمک بگیرد...
رعنا و عماد زن و شوهری جوان هستند که در حال اجرای تئاتری بر اساس نمایشنامه مرگ فروشنده نوشته آرتور میلر میباشند. آنها به علت نشست زمین مجبور میشوند به اجبار خانه خود را ترک کنند و به اصرار یکی از دوستانشان بنام بابک به خانهای اسبابکشی میکنند که پیشتر زنی بدنام بنام «آهو» در آن ساکن بوده است. ابتدا همه چیز خوب پیش میرود ولی وقایع بعدی به بحرانی غیرقابل کنترل ختم میشود...
چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی در شب یلدا به شمال رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبهای قرار دارد که سه آشپز یک رستوران ساکنین آن هستند. آشپزها برای پخت غذاهای رستوران به گوشت احتیاج دارند و جز این جوانها کسی در آن اطراف نیست. قصهٔ ماهی و گربه بر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است.
فیلم داستان زوجی است که بعد از سالها زندگی که حاصلش دو فرزند است زندگی آرامی ندارند. مرد (علی مصفا) بعد از سالها اختلاف همسرش (برهنیس بژو) را رها کرده و به ایران برمیگردد. همسر او با مردی فرانسوی (طاهر رحیم) آشنا شده و آن مرد وارد زندگیاش می شود. در همین حال است که او به شوهرش در ایران نامه می نویسد و از او تقاضای طلاق می کند. مرد به فرانسه برمیگردد و یک تازهوارد را در خانهاش با دو بچهاش میبیند و …
سیمین (لیلا حاتمی) می خواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر (پیمان معادی) نمی خواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج می برد تنها رها کند. این اختلافات باعث می شود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند اما دادگاه درخواستش را رد می کند و مجبور می شود که …