رادنی پس از بستری شدن در آسایشگاه درمانی «سِیج»، تحت مراقبت پرستاری بدطینت به نام «لُو» قرار میگیرد. با این حال، انگیزهاش برای بهتر بودن و کمک به خانواده و دوستان جدیدش، او را وامیدارد تا علیه این نگهبان عبوس شورش کند و همین موضوع، برایش مشکلات بیشتری به وجود میآورد.
سام و خانوادهاش توسط یک شکارچی مخرب وحشت زده میشوند ، اما با شروع تحقیقات، او میترسد که این حملات به رازهایی مرتبط باشد که او با خشونت از خانواده و کارآگاهانش پنهان کرده است...
وقتی جراحت سرنوشت ساز به یک دختر معمولی آسیب می زند تا رویاهای پیشگویی داشته باشد ، او مجبور می شود برای نجات خانواده و اثبات عقل خود با زمان رقابت کند...