در قرن سیزدهم میلادی، باتو خان به مدت دو ماه برای تصرف شهر کوزلِسک تلاش کرد. او در این جریان، افراد و ادوات جنگی بسیاری را از دست داد. سرانجام پس از فتح شهر، تمامی مدافعان، شامل زنان و کودکان، را به قتل رساند و دستور داد نام کوزلِسک به فراموشی سپرده شود. او آن شهر را شهر سهمگین نامید.
مارا، روحی پلید از دوران باستان، گروهی از نوجوانان را تعقیب میکند تا با دزدیدن اعضای بدنشان، بار دیگر به زندگی بازگردد. یک کارآگاه مأیوس و ناامید باید با ترسهای نهفتهی خود مقابله کند تا بتواند نوجوانان را از چنگال این روح شوم نجات دهد.
یک موجود افسانهای خبیث با وارد شدن به زندگی یک زوج به نامهای مارینا و رومان تلاش میکند تا آنها را نابود کند. وی قرنها پیش در یک دریاچه غرق شده بوده است و اکنون مارینا باید تلاش کند تا بر ترسش غلبه کرده و از جنگ با این هیولا جان سالم به در ببرد…