جنگ جهانی اول به پایان رسیده است، اما رویدادهای مربوط به اولین انتخابات آزاد در ایتالیا،یک روستا را از هم می پاشد. پدر پیو با شیاطین شخصی خود مبارزه می کند و در نهایت به یکی از شخصیت های مورد احترام کاتولیک تبدیل می شود...
کلودیو عاشق میشود و زندگیاش تغییر میکند، زیرا میخواهد لوییزای محبوب و زیبا را نجات دهد. او تنها هدف واقعی خود در زندگی و زیبایی مشغول شدن به تمام مشکلاتی را کشف میکند که زندگی ارائه میدهد، به جای اینکه لوس و محدود در یک زندگی فاسد بماند. رم فقط یک شهر نیست، فرشتههای مناسب برای این کار را دارد. شهر کلودیو را همراهی خواهد کرد.
سزار یکی از شهرهای لاتین دستور داد فرزندان خواهرزاده اش، یعنی رموس و رمولوس را به رودخانهٔ تیبر افکنند. زیرا از این می ترسید که این دو چون بزرگ شوند، وی را از تخت به زیر آورند. کودکان در نقطهٔ کم آبی از رودخانه فروافتادند و ماده گرگی آنها را نجات داد. گرگ با شیر خود ایشان را سیر میکرد تا زنده بمانند. سپس چوپانی آن دو کودک را یافت و به خانه بُرد و بزرگشان نمود. برادران که بزرگ شدند، هر دو رویای ایجاد بزرگترین تمدنی که بشر به خود دیده را داشتند اما به جان یکدیگر افتادند و...
یک مرد جوان یک هفته را در یک بخش روانپزشکی صرف می کند، جایی که او با پنج بیمار دیگر ملاقات می کند و باید با پزشکان تحقیقاتی و پرستاران بدبین مواجه شود.