دیابولیک و جینکو توسط یک باند جنایی بیرحم دستگیر و در یک سلول زندانی میشوند و هیچ راه فراری برای آنها وجود ندارد. دیابولیک گذشته مرموز خود را برای بازرس فاش میکند. در همین حال، اوا کانت و آلتئا به شدت به دنبال مردان خود هستند.
داستان این فیلم درباره یک کارآفرین جوان به نام کلودیو ورونا است که در آسانسور دفتر خود گیر میافتد و در حالی که باید در جلسهای مهم با مشتری حضور پیدا کند. این موقعیت آزاردهنده به زودی به یک کابوس تبدیل میشود، زیرا در خارج از آن قفس فلزی ویروس مرگباری شروع به شیوع کرده است و افراد را به زامبیهای خشن و خطرناک تبدیل میکند...
دو دوست ایتالیایی که شرکت مبلمانشان ورشکسته شده، در حیاط آن نفت پیدا میکنند. آنها به خیال ثروت زیاد، استخراج نفت را شروع میکنند اما خیلی زود میفهمند که این کار چقدر دشوار و پرهزینه است.
توماسو کوچکترین پسر کانتونها است، یک خانواده بزرگ و سنتی جنوب ایتالیا که از دهه 1960 یک تجارت تولید ماکارونی دارد. توماسو در سفری به خانه از رم، جایی که در رشته ادبیات تحصیل می کند و با دوست پسرش زندگی می کند، تصمیم می گیرد حقیقت را در مورد خودش به والدینش بگوید...
یک خانواده بزرگ که مانند هر کس دیگری شامل خویشاوندان است که اغلب یکدیگر را می بینند و باهم ملاقات می کنند، مجددا در جشن سالگرد عروسی 50 ساله مادر بزرگ آلبا و پدربزرگ پیترو در یک ویلای بزرگ در جزیره ای دورهم جمع میشوند. به دلیل شرایط آب و هوایی نامساعد، همه آنها در جزیره می مانند و...
یک مرد جوان یک هفته را در یک بخش روانپزشکی صرف می کند، جایی که او با پنج بیمار دیگر ملاقات می کند و باید با پزشکان تحقیقاتی و پرستاران بدبین مواجه شود.