داستان خانوادهای نابسامان و الاسدی (LSD) . این روایت در سال ۱۹۹۲ اتفاق میافتد و بر اساس وقایع واقعی از سراشیبی خودشناسی یک نوجوان لاتین تبار به سمت بزرگسالی است...
دکتر هوپ کانر، پس از فرار از تعقیبکنندهاش، تصمیم می گیرد برای شروعی تازه، خانوادهاش را به حومه شهر منتقل کند. اما زمانی که نشانههایی مبنی بر بازگشت دنبال کننده او مشاهده می شود ، دوباره به ترس و وحشت می افتد ...
یک کشیش شهر کوچک وقتی که محکومی که او برای قتل همسرش بخشیده بود ، پنج سال بعد به شهر باز می گردد ، مجبور می شود با یک عمل بخشش روبرو شود، در حالی که کلانتر شهر تحقیقاتی را درباره یک قتل دیگر که ممکن است مربوط باشد، انجام می دهد...
وقتی دختر نوجوان خجالتی رنه، دئندرا، بالاخره دوستی به نام اولیویا پیدا می کند، هیجان زده می شود. پس از اینکه مسئولیت اولیه اولیویا به آزار عاطفی تبدیل میشود، رنی قبل از اینکه دخترش برای همیشه از بین برود، شروع به جستجوی ناامیدانه برای یافتن دخترش میکند...
برای اولین بار توسط والدینش تنها مانده ، یک نوجوان خود را در سفری 24 ساعته از قسمت تاریک حومه شهر می بیند که در آن یک بازیگر عجیب و غریب از شخصیت ها برای کنترل سرنوشت او می جنگند...
آلمـا بـرای کمک به خانوادهاش در به رسمیت شناختن میراث بومی آمریکایی خود بازمیگردد، اما تنها چیزی که در سرزمین اجدادیشان میبیند، متل دلقک مشهور جهانی است که در زمین آنها ساخته شده است...
یک مسابقه نمایشی میلیون دلاری بین هفت زن زیبا آغاز می شود ، هنگامی که یک شرکت کننده از جادوی تاریک برای دستیابی به برتری در رقابت استفاده می کند ، مسابقه به نبرد برای زندگی تبدیل می شود...