شش نفر یک دزدی استادانه را به اجرا می گذارد ولی در حین انجام دزدی یک اتفاق ماجرا را به سمت و سوی دیگر می کشاند, آیا این یک تصادف است یا آن ها صرفا بازیچه ای در این بازی بزرگ هستند ...
کری اوانز، یک وکیل جوان زیبا با آرزوهایی برای تبدیل شدن به شریک مشابه نامزدش استیون ریگز، در حین تحقیق در یک پرونده بزرگ، واقعیتهای نگرانکنندهای درباره خانوادهاش و رئیسش کاسول فوکس کشف میکند. او به قدری در پرونده فرو میرود که باعث میشود که شغل، آزادی و روابطش را به خطر بیاندازد...
داستان فیلم در مورد گروهی از جوانان است که برای تفریح به ک دریاچه میروند و در آنجا به خوش گذرانی و تفریح مشغولند. اما این ساعات خوش زیاد به طول نمی انجامد، وقتی که قاتلی روانی سعی در کشتن تمامی آنها کرده و یکی یکی آنها را شکار میکند...
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.