کیتری پس از مرگ مادر و ترک خانهٔ سرپرستی، نزد سرپرست سابق خود، اَمزیاه، باز میگردد. اَمزیاه او را راهنمایی کرده و استعدادهایش را شکوفا میکند. کیتری در مواجهه با یک فاجعه، برای گرفتن حق خود از قدرت جدیدش بهره میبرد.
در گرگ و میش دهه 50، در یک شب سرنوشت ساز در نیومکزیکو، یک اپراتور جوان اتاق کنترل رادیو به نام "فی" و یک دی جی کاریزماتیک رادیو به نام "اورت"، یک فرکانس صوتی عجیب را کشف کردند که می تواند شهر کوچک و آینده آنها را برای همیشه تغییر دهد ...