هیلن لویس، استاد شطرنج پرشور و با روحیهای جنگجو که به "نانا" معروف است، همراه با نوههایش سفری جادهای را آغاز میکند تا از او در مسابقات قهرمانی ایالتی حمایت کنند.
داستان "کمپ" دربارهی گروهی از نوجوانهاست که در آخرین سال اردوی تابستانیشان، تجربیات مختلفی رو از دوستی، عشق و خیانت کسب میکنند. این فیلم ترکیبی از صحنههای خندهدار و غمانگیز است .
یک فروشنده دوره گرد در توقفگاهی روستایی در آریزونا، با ورود دو سارق بانک که بیرحمانه برای حفظ ثروت دزدی خود از خشونت و سلاح استفاده میکنند، به گروگان گرفته میشود.
پس از اینکه ملیسا و خانواده اش از شر طوفان پناه می گیرند، به دام می افتند. بدون هیچ نشانه ای از نجات ، ساعتها و روزها می گذرد و ملیسا متوجه می شود که او و دوست دخترش امی ممکن است...
دو دختر متوجه میشوند که هر دو در حال ملاقات با پدربزرگ و مادربزرگهایی هستند که هرگز ندیدهاند و تصمیم میگیرند جایشان را با هم عوض کنند تا ببینند زندگی آن دیگری چگونه است.
هنگامي که قلدري و آزار و اذيت بي امان ، زندگيِ لينکلن را به يک کابوس تبديل مي کند ، او به يک مدرسه ي دور از شهر فرستاده مي شود تا در آنجا کمي در امان باشد. اما در عوض ، او پس از مدتي معناي واقعي ترس و وحشت را در آنجا مي فهمد و…
اَلی پس از اخراج از آژانس تبلیغاتی، با کمک دوست صمیمی خود مصاحبهای با یک مدیر تبلیغاتی که مادر هم هست ترتیب میدهد. او شغل را به دست میآورد، اما نه به عنوان یک متخصص تبلیغات، بلکه به عنوان پرستار بچه. با وجود ناآگاهی از بچهداری، به دلیل مشکلات اقتصادی و وام مسکن، ناچار به پذیرش این شغل میشود....
رامونا و بیزس نام دو خواهر خانواده “ کواِمبی ” است. رامونا (جویی کینگ) دختر کوچکتر خانواده است و از اینکه به او کم توجهی می شود ناراحت است ولی سعی دارد تا خودی نشان دهد ، او که بچه ای باهوش و ماجراجو است تلاش می کند تا با همکاری خواهرش ، “ بیزس ” (سلنا گومز) از از دست دادن خانه شان جلوگیری کند زیرا پدر خانواده شغل اش را از دست داده و در صورت عدم پرداخت اقساط خانه به بانک خانه اشان به تصرف بانک می افتد و مادرشان نیز مجبور است با وجود این شرایط سخت کار کند و . .
ریک و استن و هالی سه دوست که باهم وارد دنیای موازی عجیب و غریب و خطرناک که پر از دایناسور هاست می شوند و برای نجات خود و برگشت به دنیای خود هر کاری می کنند…
در گرگ و میش دهه 50، در یک شب سرنوشت ساز در نیومکزیکو، یک اپراتور جوان اتاق کنترل رادیو به نام "فی" و یک دی جی کاریزماتیک رادیو به نام "اورت"، یک فرکانس صوتی عجیب را کشف کردند که می تواند شهر کوچک و آینده آنها را برای همیشه تغییر دهد ...