شرف بیک، سرآشپز آلبانیایی (که شخصیتی حساس و در عین حال مصمم دارد)، برای شروعی تازه به ترکیه میرود، جایی که با اتفاقات غیرمنتظره و احتمالاً یک عشق جدید مواجه خواهد شد.
سامت، که سالها به عنوان دربان کار میکرد، پس از یافتن سرنخهایی از پدرش که سالها پیش خانه را ترک کرده بود، به خانه بازگشت و برادرش را برای جستجوی پدرشان دعوت کرد.
داستان، روایتی واقعی از زندگی پسری تنها و مادرش بیمار است. پسر سعی میکند از بار مسئولیتهایش بر روی مادرش بکاهد، اما مشکل شب ادراریاش این تلاش را دشوار کرده است.
قتلی ناخواسته توسط فرح که مجبور به فرار از کشورش شده و به طور غیرقانونی برای زنده ماندن با پسرش مبارزه می کند و طاهر لکسیز که در همان شب با او آشنا شده است، زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد...
این سریال در مورد داستان تأثیرگذار انتقام دو خانواده است. در پی آمادگی فرید و هانده برای ازدواجی که مورد حمایت خانواده هاشون هست، همه چیز به یکباره زیر و رو میشود. یک روز اسب فرید بیمار میشود و مجبور میشود زودتر به مزرعه برگردد، وقتی برمیگردد هانده و یامان، پسر تیمارگر را در حال بوسیدن میبیند. درست بعد از این اتفاق عایشه را میبیند و به او پیشنهادی میدهد…