دیوید (تکوان ریچموند) در حال فرار از یک قتل مرگبار است و به طور ناخواسته یک کیسه پر از کریستال مت و پول نقد را با خود می برد. در حال فرار، او به شهری کوچک و یخ زده در قلب شبه جزیره بالایی میشیگان می رسد...
گرگ، مردی خجالتی و عاشقپیشه، در متروی نیویورک دل به گِوِن، زنی زیبا و گوشهگیر میسپارد. او بیخبر از اختلال شخصیت چندگانهی گِوِن، عاشق او میشود. ماجراهای طنزآمیز و دلانگیزی در پی این عشق رقم میخورد.
13 سال پس از باردار شدن توسط شیطان، یک مادر اکراه و دختر دجالش تلاش می کنند تا یک زندگی معمولی در دلاور داشته باشند، اما دائماً توسط نیروهای هیولایی، از جمله شیطان، که مشتاق حضانت روح دخترش است، ناکام می شوند.