در یک آسایشگاه روانی، به بیماران برای مطالعهی روانپزشکی، فیلمهای ترسناک نشان داده میشد. همهی آنها دیوانه شدند و حالا همان فیلمها دوباره کشف شدهاند...
کلینت رمزی بعد از اینکه پلیسی روانی به اسم هری اسلج همسرش را کشت و تلاش کرد تا قتل را به او نسبت دهد، مجبور به فرار از محل کار خود یعنی پمپ بنزین مارتین بورمان شد.
آلیس گودبادی، پیشخدمت همبرگر و علاقه مند به فیلم، از طریق برخورد با بازیگران و خدمه یک فیلم موزیکال راک، راه ستاره شدن را می خوابد و مجموعه ای از اتفاقات کمیک را در صحنه فیلمبرداری تجربه می کند.