در حالی که جهان در آستانه نابودی قرار داشت، دیتریش بونهوفر به یک توطئه مرگبار برای ترور هیتلر پیوست و با به خطر انداختن ایمان و سرنوشت خود، جان میلیونها یهودی را از نسلکشی نجات داد.
ساتان، خدای شیاطین است، اما فقط یک چیز هست که او ندارد، و اون ماده ایست که در جهان انسان ها وجود دارد که باعث بیشتر شدن قدرتش می شود!! به همین هدف، او رین را بوجود می آورد، اما این پسر، بچه یک انسان نیز هست، اما ...
وقتی دروازهی الهی باز شد، دنیای زنده، آسمانها و دنیای زیرین به هم متصل شدند و عصری از هرج و مرج را آغاز کردند که در آن خواستهها و تعارضات به هم برخورد میکنند. برای بازگرداندن نظم، شورای جهانی تشکیل شد. همانطور که صلح برقرار شد، دروازهی الهی به افسانهای شهری تبدیل شد. در آن دنیا، پسران و دخترانی که توسط شورای جهانی مناسب شناخته شدهاند، جمع میشوند. آنها کسانی هستند که با اهداف شخصی خود قصد دارند به دروازه برسند. کسانی که به دروازه میرسند میتوانند دنیا را دوباره بسازند. چه چیزی پشت دروازه است؟ وقتی به در رسیدند، دنیا تغییر خواهد کرد؟ گذشته است که تغییر میکند یا آینده؟
تاکائو کاسوگا، پسریه که عاشق خوندن کتابه ، مخصوصا کتاب " Les Fleurs du Mal " اثر " شارل بودلر " ، نویسنده ی فرانسوی . توی مدرسش دختری به نام " سائکی ناناکو " وجود داره که بدون اینکه اون خبر داشته باشه ، دوستش داره . یه روز کتابش رو توی مدرسه جا می ذاره ، واسه همین سریع بر می گرده مدرسه تا ورش داره . توی کلاس ، نه تنها کتاب خودش رو پیدا می کنه ، بلکه لباس ورزشی سائکی رو هم اونجا می بینه ، شدیداً وسوسه میشه و اون رو می دزده .حالا همه توی کلاس می دونن که " یه آدم منحرف " لباس سائکی رو دزدیده ، واسه همین کاسوگا از احساس گناه و شرمساری نمی دونه باید چی کار بکنه . از طرف دیگه ، عجیب ترین و ترسناک ترین دختر توی کلاس که هیچ دوستی هم نداره ، " ناکامورا ساوا " اون رو موقع ی ای که داشته لباس رو می دزدیده ، دیده . ولی به جای اینکه این راز رو فاش بکنه ، ازش سوءاستفاده می کنه تا کنترل زندگی کاسوگا رو کاملا توی دست هاش بگیره . حالا این امکان وجود داره که اون بتونه با وجود دخالت های ناکامورا ، به سائکی نزدیک بشه ؟ اون هم با وجود این راز ؟ ناکامورا دقیقا چه قصدی داره و می خواد با کاسوگا چی کار بکنه ؟