داستان نُه مرد عضو ارتش بریتانیا در جنگ جهانی دوم که در طول مبارزات آفریقایی در یک قلعه بیابانی گیر افتاده اند. حال آنها باید از قلعه در برابر سربازان ایتالیایی و آلمانی دفاع کنند...
دیوید پرستون، یک کارمند بانک، به مدت بیست و چهار ساعت ناپدید می شود و هیچ خاطره ای از زمان از دست رفته ندارد. وقتی میفهمد که مهماندار باشگاه محلیاش او را در دزدی دزدی کرده است و به قتل رسیده است، پرستون متوجه میشود که هیچ حقی برای او ندارد. پلیس از او می خواهد که پاسخگوی ساعات از دست رفته باشد.
یکی از کارمندان بانک که بر حمل و نقل شمشهای طلا نظارت می کند به همراه یکی از همسایگان عجیبش تصمیم می گیرند دست به سرقت طلا زده و آنها در قالب ماکت برج ایفل به خارج کشور قاچاق کنند...
ساکنان بخشی از لندن، پس از کشف یک معاهده قدیمی، استقلال خود را اعلام میکنند. این اعلام استقلال، باعث میشود که آنها مجبور شوند برای ورود و خروج از منطقه خود، از گذرنامه استفاده کنند.
..
داستان در یکشنبه بارانی شرق لندن اتفاق می افتد."رز" با جوانی محلی به نام "تامی" نامزد است اما "تامی" دستگیر شده و به زندان می افتد.پس از زندانی شدن او "رز" با "تامی" ازدواج می کند.اما"تامی" از زندان آزاد می شود و به خانه "رز" می رود اما...
نفتکش سن دمتریو بخشی از یک کاروان دریایی در اقیانوس اطلس شمالی است که توسط یک کشتی جنگی آلمانی مورد حمله قرار می گیرد و به شدت آسیب می بیند. خدمه کشتی را با دو قایق نجات رها می کنند. یک قایق نجات نجات می یابد، اما دیگری که افسر دوم هاوکینز (رالف مایکل)، مهندس ارشد پولارد (والتر فیتزجرالد) و دیگران را حمل می کند، ناامیدانه به حرکت در می آید...
خدمه یک زیردریایی در دوران جنگ جهانی دوم در شمال کانادا گرفتار می شوند. برای جلوگیری از دستگیر شدن آنها باید راه خود را به مرز پیدا کرده و وارد آمریکا که در جنگ اعلام بی طرفی کرده بشوند...
جوانى كانادایى به نام « ریچارد هانى » ( دونات ) ، شبى با زنى كه مأمور مخفى دولت انگلستان است ، آشنا مى شود و همان شب زن با چاقو كشته مى شود ، اما پیش از مرگ اطلاعاتى راجع به سازمان جاسوسى « سى و نه پله » در اختیار « هانى » قرار مى دهد...