یک مرد جوان و بلندپرواز برای استخدام در شرکتی به نام «ماناجیس» اقدام میکند. این شرکت عجیب به او آپارتمانی در نزدیکی محل کارش میدهد، اما او در کمال شگفتی متوجه میشود که این ساختمان محل سکونت دهها نفر معتاد به مواد مخدر است.
یک باغبان و همسرش در دامنه تپهای زیبا زندگی میکنند. با آمدن صاحب جدید قلعهای مجاور، آرامش زندگی آنها برهم میخورد. صاحب جدید برای تغییر چشمانداز اطراف، با باغبان درگیر میشود و با اقدامات خصمانه خود، باغبان را مجبور به دفاع از خانهاش میکند. پس از ناکامی در دریافت کمک از مقامات، باغبان تصمیم میگیرد خودش برای حل مشکل اقدام کند.
داستان واقعی یک مسابقه اسکی در سال ۱۹۱۳ را در قلههای مرتفع روایت میکند. در این مسابقه، چندین اسکیباز حرفهای از جمله دو قهرمان اهل چک و یک قهرمان آلمانی شرکت داشتند.
فیلمی با اقتباس از «قلب تاریکی» کنراد، دربارهی مردی به نام رابرت کلاین است که برای یافتن برادر گمشدهاش به سفری پر از ابهام میرود و در این راه، دیدگاهش نسبت به خود، فرهنگش و برادرش تغییر میکند.
در سال 1989 ، در اوج انقلاب مخملی ، ماری و همسرش ویکتور پس از سالها تبعید به خانه خود در پراگ بازگشتند. پس از یک تصادف رانندگی ، ماری از کما بیدار می شود و هیچ اثری از ویکتور نیست...