دنیس، رانندهای مشهور، به خاطر اعتیاد به اتومبیلرانی، خانوادهاش را ترک میکند. زمانی که متوجه میشود دخترش در یک مسابقه خطرناک شرکت خواهد کرد، به همراه همسر سابقش برای متوقف کردن او راهی سفری پرمخاطره میشود.
ایزابلا، سی و چند ساله، برای تولد شصتمین سالگرد تولد پدرش به زادگاهش بازمیگردد. او در آنجا با دوست قدیمی خود، مولی، که حالا رهبر گروهی شده که قبلاً با هم عضو آن بودند، روبرو میشود. اما خبر بدتر این است که مولی با نامزد سابق ایزابلا، سیمون، نامزد کرده است...
اگنس یک سرآشپز پرشور با شغل عالی است. او همچنین یک دوست دارد که واقعاً او را دوست دارد و یک دوست صمیمی که همیشه در صورت نیاز ظاهر می شود. اما یک روز همه چیز زیر و رو می شود و ...