«جول» که آدمیخجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
سام (برادریک) در شهر کوچکی در ایالت نیوانگلند زندگی میکند او از زندگی خود راضی نیست. روزی نامزدش، لیندا (پرستن) به او میگوید به شخص دیگری علاقهمند شده است و میخواهد به نیویورک برود. سام از این حرف او بسیار متعجب میشود و نمیخواهد لیندا را از دست بدهد. برای همین پس از این که لیندا به منهتن میرود او هم به دنبالش به منهتن میرود...
"والری سولانز" که در دهه 60 بیانه ای تند درباره تنفر از مردان صادر کرد بود .فیلمنامه ای نوشته و می خواست که "اندی وارهول" آنرا تهیه کنندگی کند اما پس از بی توجهی های "وارهول"،به او شلیک می کند و...
فیلم داستان زوجی به نامهای "اتان" و "زینا" است که به دلیل ضعف جسمانی و بیماری "زینا" به کمک در خانه نیاز دارند.زن زیبایی برای کمک به خانه آنها وارد می شود."اتان" عشق زن می شود و...