سه جادوگر پیشگویی میکنند که مکبث پادشاه میشود. با وسوسه همسرش، او پادشاه را میکشد و از ترس، کشتارهای بیشتری انجام میدهد تا اینکه جنگ داخلی منجر به سقوط و مرگ او میشود.
داستان دو دوست دوران کودکی، آملیا و آرچی را دنبال میکند. آرچی همیشه عشق خود را به آملیا پنهان کرده است، اما درست زمانی که شجاعت ابراز احساسات خود را پیدا میکند، آملیا عاشق بیلی والش، دانشآموز جدید انتقالی میشود.
فروشندهای که عمر خود را وقف کتابهای قدیمی کرده بود، اینک در محاصرهی روحی سرگردان و جوان احساس میکرد. وقایعی شگفتانگیز و مرموز او را بر آن داشت تا به عمق رازهای این حضور نامرئی پی ببرد.