سپتامبر 1998: موجی از حوادث غیرعادی خودکشی که در آن چندین دختر دبیرستانی کشته می شوند ، اما هیچ یادداشتی برای خودکشی به جا نگذاشتند و ظاهراً دلیلی برای خودکشی نداشتند. در این مورد، هیچ رابطه ظاهری وجود ندارد. شیکی متوجه می شود که یک چیز مشترک است و نیروی عجیبی در سایه این مرگ های عجیب وجود دارد...
فوریه 1999: موج جدیدی از قتلهای وحشیانه چشم شیکی و دایسوکه را به خود جلب کرد، پسر عموی میکیا که در سال 1995 به تحقیق درباره قتلها پرداخت. میکیا بیشتر و بیشتر نگران او می شود و تحقیقات خود را آغاز می کند که ...
Translation is too long to be saved
ژانویه 1999: با آزاکا کوکوتو آشنا شوید. او قصد دارد علیرغم حضور زنی خطرناک به نام شیکی ریوگی، میکیا را به عنوان معشوقه خود جلب کند. فقط یک مشکل وجود دارد - آزاکا خواهر اوست. و یک مشکل بزرگ دیگر - شیکی و آزاکا پس از یک حادثه جدی در آن مدرسه به یک مدرسه جادویی فرستاده می شوند تا حقیقت را کشف کنند و ...
ژوئن 1998: شیکی تجربه ای نزدیک به مرگ داشته است. او که از کما بیدار می شود، چیز بسیار مهمی را برای خود از دست داده است و خلاء بزرگی در روح او ایجاد می کند. خلائی که برخی از موجودات آخرت می خواهند به هر قیمتی از آن سوء استفاده کنند. اما در مقابل، او یک هدیه جدید نیز دریافت کرده است: او فقط به کسی نیاز دارد که او را با قدرت جدیدش راهنمایی کند...