رمو، سوارکاری با استعداد است اما رفتارهای خود ویرانگرش مانع از پیشرفت او شده است. آوریل، سوارکار دیگری که باردار است و رمو پدر فرزند اوست، باید تصمیم سختی بگیرد. هر دو آنها برای سیرنا، کارفرمای مشترکشان، مسابقه میدهند.
در یک روستای دورافتاده، دو برادر مردی را می یابند که توسط شیطان تسخیر شده است. آنها تصمیم می گیرند مرد را بکشند، اما موفق نمی شوند و تنها باعث گسترش هرج و مرج در روستا می شوند...
پائولا هرناندز، کارگردان آرژانتینی، با ردیابی سفرهای پشت سر هم یک مادر و دختر در زمینهای احساسی پر مشغله، راههایی را بررسی میکند که وقتی فشارهای خانوادگی زنان را به محدودیتهایشان میرساند، میل و انتظارات با هم برخورد میکنند...